بعد از پنج ماه ( روزانه سه چهار ساعت ) به همراه دستیار نویسنده فرهیخته ؛ خانم نیلوفر نیک بنیاد و همراهی ویراستارانه همسرم خانم دکتر کافی مشهدی موفق به چاپ زندگینامه پدر نازنین مرحومم شدم و کتاب در تیراژ500 نسخه چاپ ، منتشر و عرضه گردید … الان فقط دو نسخه دستم باقی مانده …
و میرویم تا چاپ دوم را با تیراژ 1000 نسخه به انجام برسانیم .
در مقدمه کتاب نوشتم :
مقدمه
پیوسته مقدمه همه چیز زندگیام پدرم بوده و اینک من باید برای او مقدمه بنویسم…
فکر و اندیشه تحریر خاطرات زندگی پدرم از این حاصل شد که بنا بر تجارب سالهای اخیر در همنشینی با جوانان، ایشان را سرخورده و ناامید از آینده و با گرایش بسیار به عالم مادی میبینم. پیشنیاز شروع به هرکاری را میلیاردها تومان میدانند و خیلی جاها میشنوم که جوانان میگویند «نمیشود زندگی را با صفر شروع کرد.» اما نمونه از صفر و بلکه از زیر صفر شروع کردن ، پدرم هستند؛ چه از بُعد مادی و چه از بُعد معنوی و اجتماعی. رشد این انسان بزرگ بر اساس اراده، تکیه به ساحت مقدس پروردگار عالم، درستکاری و درستاندیشی، پایداری در هر مسئولیتی، کسب تجربه در هر امری و پیروی از روش استاد – شاگردی برای یادگیری، پیگیری در امور و داشتن چشمانداز مثبت نسبت به آینده بوده و این رشد و تعالی را بهصورت پلکانی و قدم به قدم طی نمودند.
در این کتاب در حد توان و امکانات برای خوانندگان محترم روشن میکنیم که چگونه پدر نازنینم آقای حاجناصر راجی رحمتالله علیه در خانوادهای متمول به دنیا آمد و سه سالی را در پر قو بزرگ شد و با فوت پدرشان دوران کودکی سخت و پر مشقتی را طی نمود؛ نوجوانی پر احساس و پر هدفی را گذراند و جوانی با انگیزه و بر اساس اصول دینی را آغاز کرد؛ در میانسالی و کهنسالی به اوج انسانیت، تدین، ایمان، از خودگذشتگی و خدمت به مردم رسید و میتوان به ضرس قاطع گفت که او عاقبت بهخیر شد؛ دعای خیری که اهالی شرق ایران پیوسته برای یکدیگر مسئلت مینمایند.
این کتاب بر اساس استفاده از خاطرات کتبی – شفاهی و تصویری پدر عزیزم و همچنین نظرات و تجارب و خاطرات مادر نازنینم و دیگر اعزه گرامی به نثر در آمده است. لازم است از لطف و عنایت بزرگوارانی که با نقل خاطرات خود و کمک به یادآوری زحمات و تلاشهای پدر عزیزم ما را در نگارش این کتاب یاری کردند سپاسگزاری کنم. همچنین از همراهی، همکاری و قلم پر احساس نویسنده توانمند، سرکار خانم نیلوفر نیکبنیاد که با اخلاق خوب و با آرامش و پیگیری مداوم، شرکت در نشستها و مصاحبههای مختلف و بازدید از آرشیو فیلم و عکس خانواده، روایت این کتاب فاخر را عهدهدار شدهاند، کمال تشکر را بنمایم.
هدف نوشتن و انتشار این کتاب ، ماندگاری یاد و خاطره زحمات و تلاشهای زندگی پر فراز و نشیب آقای حاجناصر راجی، در ۸۳ سال زندگی پر برکتشان و باقی گذاشتن تجارب ارزنده حاصل از این سالها برای نسل آینده میهن عزیزمان بوده است. نسل امروز جوانان ایرانی، حاجناصر راجیهای دهه 30 و باسوادتر، پختهتر و بااطلاعتر هستند که با خواندن تاریخ کشور و زندگینامه نسل قبل، میتوانند در عرصههای مختلف اجتماعی، تولید، کسب و کار، نیکوکاری، سیاسی و… اثرگذارتر باشند، بر توانمندیهای ذاتی و زمانیشان اضافه کنند و چشمانداز بهتری برای زندگیشان ببینند. این زندگینامه نشان میدهد که میتوان از صفر کارها را آغاز کرد و با توکل به خدای بزرگ، نیکاندیشی، پیگیری و زحمت و تلاش از فرش به عرش رسید.
پدرم دوران سختی را طی کردند اما با تکیه به فکر و اندیشه و کار، زندگانی خوبی را سپری کردند و هیچگاه ناامید نشدند و بعد از سپری کردن دوران جوانی، با برنامهریزی دقیقی در طول 60 سال، چشماندازی واقعی برای خود ترسیم کردند و با تکیه به عنایات همیشگی خداوند و پیروی از آیین تشیّع و حضور در رویدادهای اسلامی خود را مصون نمودند.
ورود به دوره میانسالی، دوره اوج فکر و اندیشه پدرم در همه جهات زندگی مادی، معنوی و اجتماعی بوده است. رشد در سیستم حج و زیارت که جدای از ارتباطات سیاسی و بعضاً دستوری و هدایتشده بود و ارتقای ایشان در آستان قدس رضوی و
خدمتگزاری به ساحت مقدس رضوی را در این دوره شاهدیم. توسعه امور دنیوی و تجارتخانه و کارآفرینی که منجر به بنیانگذاری یکی از بزرگترین کارخانههای منسوجات خانگی کشور در خانواده راجی گردیده است و اینک با نزدیک به 200 کارگر و کارمند به فعالیت خود ادامه میدهد نیز حاصل زحمات پربار ایشان در دوران میانسالی است.
دوره کهنسالی پدرم دوره رهبری خانوادهای توسعهیافته و حدوداً 40 نفره، با ارتباط اجتماعی هزاران نفری است. دورهای که پدر اندیشههای خود را به دیگران منتقل میکند و با اخلاقی نیکو، راهنمایی، ارشاد و مشورت به دیگران، باقیات صالحات جدیدی برای خود به ارمغان میآورد. یک سال پایانی عمرش نیز شاید بتوان گفت که اوج عاقبتبهخیری اوست؛ چرا که با تقریر وصیتنامه بسیار فاخر، کارشناسیشده که اهداء ثلث مالش برای امور خیر و سازماندهی آن توسط منتخبین خود به صورت سازمانی خیریه و ماندگار در طول سالیان آتی را یادآور میشود.
مفتخرم که فرزند چنین مرد بزرگی بودم و در طول زندگیام آموزشها، تجارب و شاگردی بسیار با ارزشی را در خدمت ایشان سپری کرده ام. پدرم بسیار سختکوش بود، پرتلاش، پر امید، با انگیزه، با برنامه، بسیار راستگو و صادق و تمامی سالیان عمر گرانبارش را با دلی بسیار شفاف زندگی کرد و ما را تربیت نمود.
همیشه پاسدار خانواده بود و مهمترین اصلش در زمینه خانوادهمداری، حرمت نهادن به زنان و در رأس ایشان مادر عزیز و بزرگوارم بود. همیشه و همیشه از زندگانی لذت لازم را برد؛ چه زمانی که کارگر بود و با اتوبوس و کرایه ماشین ما را به سفر میبرد و چه وقتی که آخرین مدل ماشینها را داشت و سفرهای بسیار در مناطق مختلف عالم نمود و ما را نیز همراه کرد.
به تلاشهای او برای خوب زیستن و انسانی سالم، درستگار و مسلمان بودن ارج مینهم و مطمئنم که اثر مادی و معنوی زیستن خوب او هزاران سال باقی خواهد ماند. از شما خواننده بزرگوار که وقت خود را برای مرور این سرگذشت پر فراز و نشیب میگذارید، بینهایت سپاسگزارم و امیدوارم که بهرهمندی معنوی لازم و کسب دیدگاه بهتر برای زندگانی را از خواندن این مرقومه به دست بیاورید. و السلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
علیرضا راجی
زمستان 1401